♥♥♥ خلوتگه خورشید ♥♥♥

*** عرفان و هنر اسلامی ***

چوپانی که از امام حسین علیه السلام جواب سلام می گرفت !!!


یک اهل معرفتی که نمی خواهم اسمش رو بیاورم ، می گفت : در قدیم از سمت کرمانشاه و مهران پیاده به کربلا می رفتم ، به منطقه ای غیر شیعه و به چوپانی رسیدم که هیکل بزرگی داشت ، از من پرسید که کجا می روم ، جواب دادم که به زیارت کربلا می روم . از من پرسید می روی که چه بشو د؟ من ترسیدم که در این منطقه غیر شیعه چه جوابی بدهم ، گفتم می روم به حسین ( علیه السلام ) سلامی بکنم .
این چوپان ازمن پرسید : سلام بکنی ، جواب هم می گیری ؟ من اگر جواب ندهند ، سلام نمی کنم . گفتم تو سلام کن ، ببین جواب می گیری یا نه . چوپان سلام کرد و ناگهان صدایی از عالم رسید که فضا را معنوی کرد و جواب او را داد .
چوپان که گویا اهل دل بود به من گفت : تو هم سلام کن . من هم در دل به امام حسین ( علیه السلام ) گفتم آبروی مرا بخر ، هرچند ناچیزم . سلام کردم و جوابی شنیدم ؛ البته نه به کیفیت صدای جواب سلام چوپان .


■ به نقل از استاد مسعود عالی در حرم رضوی .

برچسب ها: امام حسین علیه السلام ، چوپان ، جواب سلام ,
[ بازدید : 462 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 5 دی 1395 ] [ 18:23 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

سفرنامه روستای قلعه جوق سیاه منصور انگوران زنجان

★★★ بنام خداوند بخشاینده و مهرورز ★★★


... الوعده الوفا ...


■■■ سفرنامه ی روستای قلعه جوق سیاه منصور از توابع انگوران زنجان ■■■


ماشین پژوی 206 آبی نفتی باجناقم دل جاده را می شکافت و پیش می تاخت . جاده بسیار پر پیچ و خم و خطرناک می نمود . پستی و بلندیهای پی در پی و پیچ های متوالی رانندگی را مشکل می کرد . هر چند به راننده که پایه یک داشت ، اطمینان داشتم ، اما باز دلهره امانم را بریده بود . تردد ماشینهای سنگین که برای معدن روی انگوران کار می کردند ، نیز مزید بر علت شده بود .
اول ماه مبارک رمضان سال 1393 بود و بنده با در دست داشتن حکم تبلیغ به روستای قلعه جوق می رفتم . هنوز راه درازی در پیش داشتیم . برای اینکه کمی از هول و ولای خودم بکاهم ، نقبی به گذشته زدم .
سوار بر بال خیال به سالهای دور جبهه سفر کردم . من در اولین اعزام ، بعنوان نیروی رزمی - تبلیغی حضور داشتم . اوایل دوران طلبگی من بود و تازه میخواستم شرح لمعتین را شروع کنم . اما شور لبیک گویی به فرمان امام کار خودش را کرد و یک دفعه چشم باز کردم دیدم دارم در شهر قیدار نبی ( خدابنده ) آموزش می بینم .
بعد از حدود دو ماه آموزش که بیشتر به دوره کماندویی می مانست تا آموزش مقدماتی حضور در جبهه ، به جبهه اعزام شدیم .
نیروهای رزمی - تبلیغی ، هم تبلیغ می کردند و هم نبرد . در دوره دوم اعزام بعنوان نیروی رزمنده آنهم در واحد تخریب که تازه با گرفتن نیرو به گردان الرعد تغییر نام داده بود ، مشغول شدم . حالا بماند که چه اتفاقاتی برایم افتاد و چه دسته گلهایی را از دست دادیم و داغشان تا ابد در دلم تازه است ...
پس من چندان آدم بی تجربه ای نبودم !
اما در این سفر ، اضطرابی سخت دلم را می فشرد . رانندگی بی محابای باجناقم نیز این ترس و اضطراب را بیشتر می کرد .
بالاخره به سه راهی ابراهیم آباد رسیدیم . تابلویی توجهمان را جلب کرد که ادامه مسیر را نشانمان می داد . نزدیک شده بودیم .
با شماره شورای محترم تماس گرفتم . گفته شد که :《 در ورودی روستا بعد از پل خانه عالمی ساخته اند که چند موتور در جلویش پارک شده است . آنجا توقف کنید و ما در خانه عالم هستیم . 》 .
ما کم کم وارد دنیای جدیدی می شدیم .
ناگهان خود را در بهشت با صفا و رضوانی بس زیبا و دل انگیز یافتیم . روستا در میان باغات وسیع و بسیار گسترده ای محاصره شده بود . انگار روستا نگینی بود که حلقه ی سبزی بدورش کشیده باشند . مات و مبهوت از این مناظر دلفریب وارد خانه عالم شدیم .
چند نفر مشغول کار بودند . یعنی داشتند اندازه می گرفتند و موکت پهن می کردند . در زمینی حدودا 85 متر ساختمانی بسیار زیبا احداث کرده بودند . با درب ماشین رو و حیاط مناسب و باغچه ای در یک گوشه آن . وارد که شدیم ، دیدیم یک پذیرایی بزرگ و دو اطاق خواب و آشپزخانه در انتظار ماست که بنحو خوبی موکت پوش شده است . اواخر کارشان بود . شورای محترم روستا و فرمانده پایگاه و دهدار وقت محترم و خادم مسجد با ما خوش و بشی جانانه کردند .
کیف و ساکمان را در گوشه ای گذاشتیم . بعد از مدت کوتاهی باجناق خدانگهداری گفت و من بدرقه اش کردم . او سوار توسن رهوارش راهی ماهنشان شد . لازم به ذکر است که ایشان محل کارش ماهنشان و محل سکونتش زنجان می باشد . من مانده ام که چگونه و چطور او هر روز این همه راه را میکوبد و این مسیر سخت را رفت و آمد می کند . خداوند از بلیات ارضی و سماوی حفظش فرماید .
خلاصه من ماندم با افرادی که نه آنها شناختی روی من داشتند و نه بنده ایشان را می شناختم . مقداری احوالپرسی و از هر دری سخنی بمیان آوردیم و کم کم من شیفته اخلاق ساده و پاک و بی آلایش آنها شدم .
ناگهان نوای دلکش قرائت آیات وحی از بلندگوی مسجد ، نشان داد که وقت ادای فریضه ظهر نزدیک می شود .
از منزل زدیم بیرون و راهی مسجد شدیم . چه مسجد زیبا و خوبی ! چه مسجد با برکتی که همه ی ایام سال درش به همت اهالی و خادم زحمتکش آن باز باز است ! اهالی هر وقت دلشان خواست با خداوند سخن ساز کنند به این مکان مقدس می آورند . نام مسجد بنام نامی سومین خورشید منظومه محمدی ( ص ) ، یعنی امام حسین علیه السلام است . و چه علاقه ی عجیبی مردم روستا به امام حسین علیه السلام دارند . در محرم و صفری که آنجا بودم با چشمان خود عمق عشق و ارادت مردم به اهل بیت رسالت علیهم السلام ، مخصوصا امام حسین علیه السلام را دیدم .
وضو ساختیم و به نماز پرداختیم . در میان دو نماز ظهر و عصر ، خادم بزرگوار مسجد با چه خلوص نیت و حضور قلبی شروع به خواندن ادعیه و تعقیبات مربوطه نمود . واقعا" در آن نماز بود که احساس کردم در خانه ی خودم هستم و بهیچوجه بعد از آن دیگر احساس غریبی نکردم .
بعد از نماز خادم اطلاع داد که افطار در منزل شورای محترم دعوت هستیم . کم کم با اهالی آشنا می شدم و با خود می اندیشیدم که حالا چه چیزی برای ارائه به این مردم شریف داری ؟! چگونه شروع کنم و از کدام مطلب سخن ساز کنم که بتوانم رسالت خود را بنحو احسن انجام داده و جواب محبتهای بی آلایش اهالی را داده باشم ؟!
بعد از آن سعی کردم مطالب تازه و بروز آماده کرده و در اختیار این قشر فهیم و نجیب قرار دهم .
روزهای گرم و داغ تابستان یکی پس از دیگری سپری می شد و من غرق در گرمای محبت روستاییان بودم .
چه مراسمات بیاد ماندنی و جذابی آنجا برگزار شد ! هرچه به پایان ماه رمضان نزدیک میشدیم ، غم غریبی دلم را درهم می فشرد ...
آن غصه این بود که چگونه می توان از این روستای پربرکت دل کند و راهی شهر شد ؟!
شهری که پر است از انسانهایی که نمی دانم چرا برایم غریبه اند و چرا چندین چهره دارند و چرا هزار زبان در کام ؟!
چاره ای نبود و با اتمام ماه مبارک با درد و دریغی در دل با اهالی وداع کردم و راه شهر در پیش گرفتم .

★ به علت فرصت کم و ضیق مجال به همین بسنده می کنم . اگر خواستید و خوشتان آمد باز هم از خاطراتم برایتان خواهم نوشت . ★

◆ پاینده باشید و مانا ، مجید شجاعی ، زنجان ، 29 امرداد ماه خورشیدی ، ساعت 2356 ◆

برچسب ها: سفرنامه ، قلعه جوق سیاه منصور ، انگوران ، زنجان ,
[ بازدید : 435 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 30 مرداد 1395 ] [ 22:16 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

★★★ بسیار مهم ★★★

پیشنهاد می کنیم ، مطالعه ی این پست را از دست ندهید :

روزی رسول خدا صلوات الله علیه و آله به امام علی علیه‌السلام فرمودند : یا علی پنج کلمه از علم برای تو بگویم یا پنج هزار دینار پول به تو بدهم .
حضرت علی علیه‌السلام به پیامبر خدا عرض کردند : اگر پنج کلمه علمی به من یاد بدهید بهتر از کل دنیاست.
رسول خدا فرمودند :
شبها نخواب تا اینکه یک ختم قرآن را خوانده باشی.
شبها نخواب تا اینکه هزار دینار صدقه بدهی.
شبها نخواب تا اینکه یک بنده بخری و آزاد کنی.
شبها نخواب تا اینکه خودت را از آتش آزاد کنی.
شبها نخواب تا اینکه هزار رکعت نماز بخوانی.

امام علی علیه‌السلام عرض کردند : یا رسول الله مگر در یک شبانه روز می‌شود همه این کارها را انجام داد ؟

پیامبر اکرم فرمودند :
شبها قبل ازخواب سوره توحید ، معوذتین (سوره ناس و فلق) ، سوره حمد و آیه اول تا آیه پنجم سوره بقره را بخوان که اگر بخوانی یک ختم قرآن کرده‌ای.
اگر بر من و اهل بیت من ده مرتبه صلوات بفرستی ؛ مثل اینکه هزار دینار صدقه دادی.
اگر این عبارت را ده مرتبه بگویی انگار که یک بنده خریده ای و آزاد نموده ای: « واِذا قَرَأتَ لا اله إلا الله وحدَهُ لاشریک له, له المُلک و له الحَمد یُحیی و یُمیت و هو حیٌ لا یموت بِیَدهِ الخَیر و هو علی کل شیٍ قدیر» .
اگر موقع خوابیدن ده مرتبه بگویی :لا حول ولا قوه إلا بالله العلی العظیم ، مثل این است که خودت را از آتش آزاد کرده ای.
و اگر این ذکر را ده مرتبه بگویی : 《 یفعل الله ما یشاء به بقدرته و یَحکُم ما یرید به بعزته . 》 یعنی : خداوند هر چه بخواهد به قدرت خودش انجام می‌دهد و به هر چه اراده کند حکم می کند ، مثل این است که هزار رکعت نماز خوانده‌ای .

■ التماس دعا و اندیشه - مجید شجاعی .

برچسب ها: بسیار مهم ,
[ بازدید : 682 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 28 مرداد 1395 ] [ 14:58 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

روستای قلعه جوق سیاه منصور ، در شاهوار منطقه انگوران زنجان

با سلام

بزودی سفرنامه بنده مجید شجاعی به این روستای فردوس گون ، در این سایت قرار خواهد گرفت . منتظر باشید .


برچسب ها: قلعه جوق سیاه منصور ,
[ بازدید : 1132 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 1 مرداد 1395 ] [ 10:08 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

☆☆☆ برنامه ی روزانه ی آیت الله بروجردی ( ره ) ☆☆☆

همیشه دو ساعت پیش از اذان صبح از بستر برمی خاستند و وضو گرفته نماز می خواندند، سپس در آن دل شب مدتی مطالعه می کردند.

اول وقت نماز صبح را خوانده و بعد از تعقیبات نماز و قرائت قرآن مجدداً مشغول مطالعه کتب مختلف می شدند. آنگاه نزدیک صبح صبحانه مختصری که از نان و پنیر تجاوز نمی کرد، صرف نموده و بعد از آن به کتابخانه تشریف می بردند و تا هنگام درس که اغلب از ساعت ده صبح شروع می شد، به مطالعه و تتبع در پیرامون درس آن روز می پرداختند، ودر این وقت هیچ کس را نمی پذیرفتند.

در ساعت ده دُرشکه و اخیراً تاکسی در خانه می آمد و ایشان سوار شده، مسافت بین خانه و حرم حضرت معصومه علیها السلام را طی کرده و به مجلس درسی که اغلب در حرم و صحن حضرت معصومه علیها السلام و اخیراً در مسجد اعظم برگزار می شد، حضور می یافتند و در مجلسی که بالغ بر هزار نفر از دانشمندان بزرگ و فضلای مستعد نشسته و آماده استفاده از محضر پرفیض آن علامه بزرگ بودند، یک ساعت روی منبر نشسته و درس می گفتند، با دقت به اشکالات دانشمندان گوش می دادند، و جواب اشکال آنها را می دادند.

بعد از درس که به خانه برمی گشتند، داخل اتاقی در اندرون، و گاهی در بیرونی اشخاصی را می پذیرفتند، و طبقات مختلف می توانستند به حضورشان رسیده حوائج خود را معروض دارند، یا آنها که به زیارت آمده و فقط می خواستند مرجع تقلید خود را ببینند و به دستبوسی ایشان نائل شوند، در این جلسات موضوعات گوناگونی مطرح می شد، و ایشان شخصاً به همه آنها رسیدگی نموده و دستورات لازم را صادر می فرمودند.
مقارن ظهر اشخاصی رخصت طلبیده متفرق می شدند و اگر در بیرونی بودند برمی خاستند و می رفتند و مجلس عمومی نیز به پایان می رسید.

در آن موقع به اندرون می رفتند و خود را مهیای وضوء برای نماز می کردند. وضوی ایشان مدتی طول می کشید. قبل و بعد از وضو در اثنای آن آیات قرآن تلاوت می نمودند، سپس نماز ظهر و عصر گزارده و پس از تعقیبات نماز ناهار میل می کردند.

ناهار ایشان هم مانند صبحانه مختصر و بسیار ساده بود، بعد از صرف ناهار به نامه های وارده که به طور متوسط روزانه بین هفتاد تا هشتاد و الی صد نامه بود شخصاً رسیدگی می نمودند.

این کار را در اواخر عمرشان ساعت دوازده شب به اتفاق همسرشان انجام می دادند. بعد از مطالعه نامه ها و تلگرافات واصله، روی پاکت آنها می نوشتند: مربوط به فلان موضوع است تا هنگام رسیدگی مجدد، کار به سهولت انجام گیرد.


یک روز را اختصاص داده بودند به جواب نامه ها و یک روز هم برای پاسخ به استفتائات، جواب نامه ها را منشی مخصوص ایشان آقای حاج حسین احسن می نوشتند. ایشان آنها را مطالعه کرده و عبارات آن را اصلاح فرموده و گاهی خودشان املاء نموده و سپس ذیل آن را مهر و امضاء می کردند.


به قدری در خصوص نامه ها و مطالب و پاسخ آنها دقت می فرمودند که گاهی مثلاً پنج روز یا ده روز قبل که نامه ای خوانده بودند، هنگامی که جواب آن را می خواستند مهر کنند، می گفتند این جواب فلان نامه نیست، به آن موضوع که در نامه نوشته بود مناسب و کافی نیست و دستور می دادند که آن را عوض کنند، و از نو بیاورند تا ایشان ببینند و آنگاه امضاء نمایند. این موضوع خود موجب اعجاب همگان بود و همه از حافظه قوی و هوش سرشار آن پیشوای شایسته اظهار تعجب می نمودند.

بعد از رسیدگی به نامه ها و جواب آنها احیاناً اشخاصی را می پذیرفتند و چون وقت غروب می رسید وضو گرفته و نماز مغرب و عشاء می گذاردند.
نماز مغرب و عشاء را در صحن بزرگ حضرت معصومه علیها السلام به جماعت می گذاردند .

برچسب ها: آیت الله بروجردی ,
[ بازدید : 1574 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 ] [ 0:08 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

*** شمه ای از شمایل شاه مدینه ( ص ) - بخش دوم و فرجامین ***

ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺯ ﺩﺍﻳﻰ ﺧﻮﺩ ﻫﻨﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻫﺎﻟﻪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻭﺻﻒ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺁﻭﻳﺰﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻧﻤﺎﻳﻢ،

ﮔﻔﺖ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻳﺪﻩ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻮﻗّﺮ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ، ﺭﻭﻯ ﻧﻜﻮﻳﺶ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪ، ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﺎﻣﺖ، ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﺍﺯ ﻗﺎﻣﺖ، ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ. ﺳﺮﻯ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﻳﻰ ﻧﻪ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﻭ ﻧﻪ ﻟﺨﺖ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﺍﺷﺖ. ﺍﮔﺮ ﻣﻮﻯ ﺳﺮﺵ ﮊﻭﻟﻴﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ ﻓﺮﻕ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﺍﺯ ﻧﺮﻣﻪ ﮔﻮﺵ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ. ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻯ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ، ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺑﻠﻨﺪ، ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﻰ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻭ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ ﻭ ﻧﺎﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﻴﺎﻥ ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﺶ ﺭﮔﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﺪ. ﻫﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﭘﺮﺗﻮ ﺍﻓﻜﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﺩﻗﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ ﻣﻰ ﭘﻨﺪﺍﺷﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻴﻨﻰ ﺍﺵ ﺑﺮﺁﻣﺪﮔﻰ ﺩﺍﺭﺩ. ﻣﺤﺎﺳﻨﺶ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ، ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺻﺎﻑ، ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺍﻧﺪﻛﻰ ﺑﺰﺭﮒ، ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺎﻓﺶ ﺧﻄﻰ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﻮ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﺮﺩﻧﺶ ﮔﻮﻳﻰ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﮕﺎﺭﻳﻨﻰ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﻘﺮﻩ ﺳﭙﻴﺪ ﻭ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ. ﺍﻧﺪﺍﻣﻬﺎﻳﺶ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮﺩ. ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ ﻭ ﻋﻀﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﻮﺩ. ﺳﻴﻨﻪ ﻭ ﺷﻜﻤﺶ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻮﺩ. ﭼﻬﺎﺭﺷﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﺷﺖ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ. ﭘﻬﻦ ﺳﻴﻨﻪ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺁﻣﺪﮔﻰ ﻫﺎﻯ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺳﻴﻨﻪ ﻭ ﺷﻜﻢ ﺍﻭ ﻣﻮ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺳﺎﻗﻬﺎﻯ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﭘﺮ ﻣﻮ ﺑﻮﺩ. ﻣﭽﻬﺎ ﺑﺰﺭﮒ، ﻛﻒ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﭘﻬﻦ ﻭ ﻛﻒ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻳﺶ ﻛﻠﻔﺖ ﻭ ﭘﺮﮔﻮﺷﺖ ﺑﻮﺩ. ﺍﻧﺪﺍﻣﻬﺎﻳﺶ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﻯ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ، ﮔﻮﺩﻯ ﻛﻒ ﭘﺎﻫﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﻭ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﻫﺎﻯ ﭘﺎﻳﺶ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺮﻡ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻰ ﭼﻜﻴﺪ. ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻗﺪﻡ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﺎﻣﻬﺎﻯ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺖ. ﭼﻨﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻰ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺯﻳﺮﻯ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ. ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﺭﻭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻥ ﺭﻭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺍﻓﻜﻨﺪ. ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﺧﻴﺮﻩ ﻧﻤﻰ ﺷﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺑﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻴﺸﻰ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ.

ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻨﺶ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺑﮕﻮ. ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻭ ﺩﺭ ﺗﻔﻜﺮ ﺑﻮﺩ. ﺁﺳﺎﻳﺶ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺧﻤﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﻴﺎﺯ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻰ ﮔﻔﺖ. ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻣﻰ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻯ ﺑﻠﻴﻎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ. ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺟﺎﻣﻊ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﻭ ﻛﻢ ﻭ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﺎﺕ ﺍﻭ ﻧﺒﻮﺩ. ﺧﻮﻳﻰ ﻧﺮم ﺩﺍﺷﺖ. ﻧﻪ ﺧﺸﻦ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺖ. ﻫﺮ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺪﻙ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻣﺬﻣّﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ؛ ﺁﺭﻯ ﺍﺯ ﻫﻴﭻ ﻃﻌﺎﻣﻰ ﺑﺪ ﻧﻤﻰ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻫﻢ ﻧﻤﻰ ﻛﺮﺩ. ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻧﺎﻣﻠﺎﻳﻤﺎﺗﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻧﻤﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻭﻟﻰ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﺎﻯ ﺣﻖ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﺸﻢ ﻛﺴﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻭ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺘﺎﻧﺪ. ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺳﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ [ﻧﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ] ﻭ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﻣﻰ ﮔﻔﺖ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﻰ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪ ﻭ ﺷﺴﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭗ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﻒ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺯﺩ. ﭼﻮﻥ ﺧﺸﻢ ﻣﻰ ﮔﺮﻓﺖ ﺭﻭﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﺸﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪ. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﺒﺴّﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﻳﺪ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺗﮕﺮﮒ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻰ ﺷﺪ.

ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﺪﺗﻰ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﺮﺩﻡ ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﻔﺘﻢ، ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻭ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺱ! ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﺍﻭ ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﺍﺯ ﻭﺿﻊ ﺩﺍﺧﻠﻰ ﻭ ﺧﺎﺭﺟﻰ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺍﺯ ﭼﮕﻮﻧﮕﻰ ﻣﺠﻠﺲ ﻭ ﺷﻜﻞ ﻭ ﺷﻤﺎﻳﻞ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮔﻔﺖ ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ.


*** امید که ما و شما نیز چنین باشیم ***

برچسب ها: شاه مدینه ,
[ بازدید : 772 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 9 بهمن 1394 ] [ 15:59 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

*** شمه ای از شمایل شاه مدینه ( ص ) - بخش نخست ***


ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺩﻳﺪﮔﺎﻥ ﻋﻈﻴﻢ ﻭ ﻣﻮﻗّﺮ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎ ﻋﺰﻳﺰ ﻭ ﮔﺮﺍﻣﻰ ﺑﻮﺩ. ﭼﻬﺮﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺗﺎﺑﻴﺪ ﻭ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺑﻮﺩ. ﺭﻧﮓ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﺳﻔﻴﺪ ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﻰ ﺑﻮﺩ. ﻧﻪ ﺍﺯ ﻟﺎﻏﺮﻯ ﺩﺭ ﺩﻳﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺣﻘﻴﺮ ﻣﻰ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺑﻬﻰ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎ ﺑﻮﺩ. ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻯ ﺳﭙﻴﺪ ﻭ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ، ﺩﻳﺪﮔﺎﻧﻰ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﺳﻴﺎﻩ، ﺍﺑﺮﻭﺍﻧﻰ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﻭ ﻛﻤﺎﻧﻰ، ﺟﻤﺠﻤﻪ ﺍﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻗﺎﻣﺘﻰ ﻣﻌﺘﺪﻝ ﻭ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺑﻠﻨﺪ، ﻭ ﺑﻴﻨﻰ ﺍﺵ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﻭ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺳﻔﻴﺪﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺍﻧﺪﻛﻰ ﺳﺮﺧﻰ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﺪ. ﺍﻳﺮﻭﺍﻧﻰ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﻰ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﭻ ﻫﺎﻳﺶ ﺩﺭﺷﺖ، ﺳﺎﻗﻬﺎﻯ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻣﻔﺼﻞ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎ ﭘﻬﻦ ﺑﻮﺩ. ﻛﻔﻬﺎﻯ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﻛﻠﻔﺖ ﻭ ﭘﺮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻮﺩ. ﺑﺮﺁﻣﺪﮔﻰ ﻫﺎﻯ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﻣﻮ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺩﻯ ﻛﻒ ﭘﺎﻳﺶ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ... ﻣﮋﻩ ﻫﺎﻳﺶ ﺑﻠﻨﺪ، ﻣﺤﺎﺳﻨﺶ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﺭﺑﺶ ﭘﺮ ﭘﺸﺖ ﺑﻮﺩ.
ﻣﻮﻫﺎﻯ ﺳﻔﻴﺪ ﭼﻨﺪﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﻳﺶ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺧﻀﺎﺏ، ﺳﺒﺰ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺭﺳﻴﺪ. ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻓﺮﺍﺥ ﻭ ﺷﻴﺮﻳﻦ، ﻣﻴﺎﻥ ﺑﻴﻨﻰ ﺍﺵ ﺑﺮ ﺁﻣﺪﻩ، ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﺳﭙﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ، ﻭ ﻣﻮﻳﺶ ﺁﻭﻳﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺎﻑ ﺧﻄﻰ ﺑﺎﺭﻳﻚ ﺍﺯ ﻣﻮ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺪﺍﻣﻬﺎﻳﺶ ﻣﻌﺘﺪﻝ ﺑﻮﺩ. ﺷﻜﻤﺶ ﺑﺎ ﺳﻴﻨﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻮﺩ، ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﭘﻬﻦ ﻭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺯﻳﺒﺎﻳﻰ ﭼﻮﻥ ﺑﺘﻰ ﻧﮕﺎﺭﻳﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺳﭙﻴﺪﻯ ﻧﻘﺮﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻳﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ، ﻭ ﺳﺎﻗﻬﺎ ﻭ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﻛﻢ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻮﺩ. ﭼﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﭘﻴﺸﺎﻧﻰ ﺑﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ. ﺭﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﺧﻴﻠﻰ ﻛﻠﻔﺖ ﻧﺒﻮﺩ، ﻟﮕﻦ ﺧﺎﺻﺮﻩ ﺍﺵ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﻟﺎﻭﺭﺍﻥ ] ﭘﻬﻦ ﺑﻮﺩ، ﺑﻨﺪﻫﺎﻳﺶ ﻗﺮﺹ ﻭ ﻣﺤﻜﻢ ﺑﻮﺩ. ﻧﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺪ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻮﺍﺭﻩ، ﻭ ﻧﻪ ﺧﻴﻠﻰ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻮﻯ ﺳﺮﺵ ﻧﻪ ﻣﺠﻌّﺪ ﻭ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﻭ ﻧﻪ ﻟﺨﺖ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻧﻪ ﻛﻢ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﭘﺮ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺳﭙﻴﺪ ﺯﻧﻨﺪﻩ. ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﻯ ﻣﻔﺼﻠﺶ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﭘﻬﻦ ﻭ ﺑﻴﻨﻰ ﺍﺵ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺷﻜﻢ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﻣﻮﻳﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺟﺰ ﺧﻂ ﺑﺎﺭﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﻣﻮ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺎﻓﺶ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﭼﻬﺎﺭ ﺷﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﺪﻧﻰ ﺑﻰ ﻣﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺟﺰ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﻳﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻴﻨﻪ ﺗﺎ ﻧﺎﻑ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﻫﺎﻯ ﺳﭙﻴﺪﻯ ﻛﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﭘﻴﺮﻯ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ. ﻛﻒ ﺩﺳﺘﻬﺎﻳﺶ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﻒ ﺩﺳﺖ ﻋﻄﺮ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ﻣﻌﻄّﺮ ﺑﻮﺩ. ﻛﻒ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺸﺎﺩﻩ، ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﻯ ﻗﻠﻢ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻭ ﺷﺎﺩﻯ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻨﻪ ﺍﻯ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻭ ﺟﺬّﺍﺏ ﺑﻮﺩ. ﻛﺸﻴﺪﻩ ﮔﺎﻡ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ. ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺧﻴﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭘﻴﺸﻘﺪﻡ ﺑﻮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﺎﻡ ﻣﻰ ﺯﺩ ﮔﻮﻳﻰ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺷﻴﺒﻰ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ. ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﺗﺒﺴّﻢ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﺑﺴﺎﻥ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺗﮕﺮﮒ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻰ ﺷﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﻧﺪﺍﻧﻬﺎﻳﺶ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﻕ ﺟﻬﻨﺪﻩ ﻣﻰ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪ.

★ جان جهانی بفدایش باد ★

* - ادامه دارد ...

برچسب ها: شاه مدینه ,
[ بازدید : 1011 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 7 بهمن 1394 ] [ 11:25 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

★★★ سومین خورشید - بخش دوم ★★★

... سیاهی شب فراگیر است . همه جا را تاریکی درخود کشیده و بلعیده است . ظلمت وهم آلودی بر فضا حکم می راند . کورسوی نوری ضعیف از خیمه ها به چشم می آید . داخل خیام حسینی شور و غوغای غریبی برپاست . در گوشه ی خلوتی از چادر فرد بیماری روی بستر در تب و تاب است . قطرات درشت عرق چونان دانه های در و گوهر بر رخ زرگونش می چکد و فرو می بارد . آتش تب بدجوری وجودش را به آتش کشیده ... بر لبان لرزانش که به برگهای خزان زده ، خشک و زرد می نماید ، تنها یک کلمه است که به کرات تکرار می شود : " الله ، الله ، الله " .

زوایای دیگر خیمه ، بستر خواب آرام فرشته های کوچک کربلاست ! بچه های انقلاب و شیرخوارگان خشک لب دشت نینوا ...

پهلوانی ستبرسینه و بالابلند ، گاه بگاه وارد خیام شده و سرکشی می کند . چهره اش مثل ماه شب چهارده خندان است . بگاه لبخند یک ردیف دندان بسان رشته ای صدف بر زیبایی نمکینش می افزاید . گندم گون است و بازوان کشیده ای دارد .

بسا دیدنی است ، هنگامی که قامت بلندش خم شده و اطفال برادر را در آغوش می فشارد .

... و این قصه همچنان ادامه دارد ...


* مجید شجاعی زنجانی - قم المقدسه *

[ بازدید : 736 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 15:41 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

★★★ سومین خورشید ★★★

غروبگاه ، در گوشه ای از این کره ی خاکی و در کویری لم یزرع و بی آب و علف ، در کنار رودخانه ای تشنه ! دو صف رو به روی هم آراسته می شوند .

یک صف ، صف زیبایی و عشق و مدنیت و آدمیت است و دگر صف ، صف پلشتی و دنائت و بربریت و بد سگالی . همه چیز کاملا یکصد و هشتاد درجه باهم تفاوت اساسی دارد .هرکه در صف اول است ، بوی گل یاس و پاکی و مهر در فضا می پراکند و هرکه در صف دگر ، بوی نا و مردگی و ماندگی و فضولات با خود به همراه دارد .

عجیب واقعه ای و غریب منظره ای !!! و زمین باز تشنه ی خون است . هر از گاه زمین تشنه می شود و ویار خون پیدا می کند . غیر از خون هیچ چیز آرامش نمی سازد و دوای دردش خون سرخ انسانهاست و زمان آبستن حادثه ای غمبار و تلخ است .

در صف اول صدای خش خش صیقل تیغ و نوای قرائت کلام نور و زمزمه ی عارفان بگوش جان می رسد . از دور مثل صدای وز وز زنبوران عسل . زنبوران عسلی که فردا شهد شیرین شهادت را خواهند ساخت . مرگ در اندیشه شان " احلی من العسل " است .

در صف دوم عربده ی مستانه ی وقیح و ندای پاسخ به شکمبارگی و فحش و ناسزاست که گوش جانرا بس غریب می آزارد .

فردا روز دیگریست ...

صدای چکاچاک تیغ و نبردافزار ، گوش فلک را کر کرده و شیهه ی اسبان مهاجم خواب ناز کودکان خیمه ی نور را بر خواهد آشفت .

اما فردا ، خون بر شمشیر و آه بر آهن پیروز خواهد گشت . فردا روز خون سرخ مجاهدان موکب عشق آبرو از تیغ و تیر خواهد سترد . و یزید را بسان دستمال چرک و کثیفی به زباله دان تاریخ خواهد افکند . پس از فردا دیگر تیغ آبرو و اعتباری ندارد ...

فردا روز دیگریست ...

پروانگان عاشق به دور شمع وجود امام شریفشان جمع شده اند و هر کس در پی جلو زدن از دیگریست . امشب نیز همه با هم با امام خود مناجاتی دلنشین داشتند . چه گفتند ؟!

الان می گویم . آنها به امام زمانشان گفتند : " حسین جان ؛ ترا بجان زینبت ! که می دانیم خیلی دوستش داری ، تا ما هستیم رو به میدان میاور . بجان رقیه ات قسمت می دهیم ، تا ما هستیم تیغ از نیام مکش . بگذار بلاگردان و پیشمرگ تو باشیم . "

و امام با لبخند اندوهناکی می فرماید : " تا خدا چه خواهد ... "

آری فردا روز دیگری برای سومین خورشید منظومه ی محمدیست . فردا روز دیگریست .

* ادامه دارد ...*


مجید شجاعی زنجانی - زنجان - 19 مهر سال 1394 -

برچسب ها: سومین خورشید ,
[ بازدید : 827 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 19 مهر 1394 ] [ 22:33 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

بیانات بسیار مهم آیت الله هاشمی شاهرودی در مورد فاجعه ی منا

ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﺎﻫﺮﻭﺩﯼ ﻣﺘﻬﻢ ﮐﺮﺩ؛ ﻣﺤﻞ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﻨﺎ ﻣﺴﯿﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ/
ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺳﺖ/ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ
ﻧﯿﺴﺖ + ﻣﺘﻦ
 5 ﻣﻬﺮ 1394 - 18:50
ﺧﻼﺻﻪ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﯼ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺍﺳﺖ.
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ 500 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ
ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ
ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﺎ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏)
ﺍﺳﺖ؟
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ‏( ﻉ ‏) ـ ﺍﺑﻨﺎ ـ ‏«ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﺎﺷﻤﯽ
ﺷﺎﻫﺮﻭﺩﯼ ‏» ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺟﻠﺴﻪ ﺩﺭﺱ ﺧﺎﺭﺝ ﻓﻘﻪ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ ﺧﻮﺩ
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺩﻟﺨﺮﺍﺵ ﻣﻨﺎ، ﺍﯾﻦ
ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﻏﺪﺍﺭ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﺑﺮ
ﺿﺮﻭﺭﺕ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﺭﺋﯿﺲ ﺩﺑﯿﺮﺧﺎﻧﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﻞ
ﻭﻗﻮﻉ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻣﻨﺎ، ﻣﺴﯿﺮ ﺗﺮﺩﺩ ﺍﮐﺜﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻭ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺑﻼﻍ ﻗﺒﻠﯽ ﻭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﻣﺴﺪﻭﺩ
ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ، ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ ﺭﺍ ﻏﯿﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻣﯿﺰ ﺍﺭﺯﯾﺎﺑﯽ
ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﮊﯾﻢ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﺍﺻﻠﯽ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻋﻈﯿﻢ ﺣﺎﺟﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ .
ﻭﯼ ﺑﺎ ﻣﺮﻭﺭﯼ ﺑﺮ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﺳﯿﺎﻩ ﺩﻭﻟﺖ ﺗﮑﻔﯿﺮﯼ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ
ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﺰﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻈﯿﺮ
ﺑﺤﺮﯾﻦ ﻭ ﯾﻤﻦ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺳﻮﺭﯾﻪ، ﺩﺍﻋﺶ ﺭﺍ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯼ
ﻧﻨﮕﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﻣﻨﺤﻮﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ .
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻋﺎﻟﯽ ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﯿﻪ ﻗﻢ ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺁﻏﺎﺯﯾﻦ
ﺩﺭﺱ ﺧﺎﺭﺝ ﻓﻘﻪ ﻭ ﺍﺻﻮﻝ، ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﺸﺎﻧﺪﮔﯽ ﻭ ﻫﻢ
ﭘﯿﺎﻟﮕﯽ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻡ ﺳﻠﻄﻪ ﻭ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ،
ﺗﻮﻟﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺷﺮﮎ
ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﻭﻫﺎﺑﯿﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺷﺮﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺑﻮﺩﻥ
ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ .
ﻧﺎﯾﺐ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺩﯾﺮﯾﻦ ﺍﯾﻦ
ﺭﮊﯾﻢ ﺳﻔﺎﮎ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﻭ ﺑﺎ
ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ ﻭ
ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭ
ﺟﻨﮓ ﺍﻓﺮﻭﺯﯼ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﺩﺭ ﯾﻤﻦ ﻭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﻭ ﺑﺤﺮﯾﻦ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ
ﺍﯾﻦ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺳﺮﺳﺨﺘﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺟﻬﺎﻥ
ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﻧﺪ .
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﺎﻫﺮﻭﺩﯼ، ﭘﯿﺎﻡ ﺭﻫﺒﺮ ﻣﻌﻈﻢ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯﯾﻦ
ﺳﺎﻋﺎﺕ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﻋﻈﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪﺍﻧﻪ
ﺍﺭﺯﯾﺎﺑﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﺷﺪﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﻮﺿﻊ ﻏﯿﺮ ﻓﻌﺎﻝ ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ
ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ، ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺗﺨﺎﺫ ﻣﻮﺍﺿﻊ
ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﻭ ﻫﻤﺴﻮ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺑﻨﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ .
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﮐﺜﯿﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ، ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﺍﻗﺪﺍﻡ
ﺍﺻﻮﻟﯽ ﻭ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺳﻄﻮﺡ ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ .
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺷﺎﻫﺮﻭﺩﯼ ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮﺩﻧﺪ : ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﮔﻠﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ
ﺩﻭﻟﺖ ﮐﺮﺩ . ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺍﺳﺖ . ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ 500 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ
ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ
ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ؟ ﺑﺎ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏)
ﺍﺳﺖ؟
ﻋﻀﻮ ﻣﺆﺳﺲ ﻣﺠﻤﻊ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ‏( ﻉ ‏) ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ
ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻗﺎﻃﻊ ﺑﺎ ﺩﻭﻟﺖ ﺳﻌﻮﺩﯼ ﻭ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ
ﯾﺎﺏ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﺗﻔﺤﺺ ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺧﻮﻧﺒﺎﺭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺑﺎﺭ، ﺭﺣﻤﺖ
ﻭﺍﺳﻌﻪ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺠﺮﻭﺣﺎﻥ ﻭ ﺁﺳﯿﺐ ﺩﯾﺪﮔﺎﻥ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻋﺎﺟﻞ ﻭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﺟﺮ ﻭ ﺻﺒﺮ ﻣﺴﺌﻠﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ .
ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺍﺑﻨﺎ ﻣﺘﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺷﺪﯾﺪﺍﻟﻠﺤﻦ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﺎﺷﻤﯽ
ﺷﺎﻫﺮﻭﺩﯼ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺯﯾﺮ ﺍﺳﺖ :
ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﮑﻞ
ﮔﺮﻓﺖ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﮔﻔﺖ؛ ﺧﺼﻮﺻﺎً ﺑﻪ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ
ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﺸﻌﺮ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ
ﺍﺣﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻨﺎﺳﮏ ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﻧﻪ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺤﺚ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﻮﻡ؛
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﮑﺘﻪ : ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ، ﻫﻢ ﯾﮏ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻫﻢ ﯾﮏ
ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﯾﺎ ﺳﻪ ﻫﺰﺍﺭ
ﻧﻔﺮ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﺑﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺠﺎﺝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﺎ
ﺑﻮﺩﻧﺪ . ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺛﺎﺑﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺠﺮﻭﺣﯿﻦ، ﺷﺎﯾﺪ ﻗﺮﯾﺐ
400 ﯾﺎ 500 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺣﺠﺎﺝ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ .
ﺗﺸﮑﯿﻼﺕ ﺭﮊﯾﻢ ﻣﻨﺤﻮﺱ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﺭﺧﺪﺍﺩ، ﯾﮏ
ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋَﻔَﻮﯼ ﻭ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺒﻮﺩ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺁﻥ
ﻫﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺯﻭﺍﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ
ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻣﺴﯿﺮ ﺣﺠﺎﺝ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﺍﻃﻼﻉ ﻗﺒﻠﯽ
ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻧﻔﺮ ‏( ﮐﻮﭺ ‏) ﺍﺯ ﻣﺸﻌﺮ ﺑﻪ ﻣﻨﺎ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻨﺎ ﺑﻪ ﺟﻤﺮﺍﺕ ﺁﻥ ﻣﺴﯿﺮ
ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻨﺪﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﺧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ
ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺧﯿﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﺎ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺗﺮﯾﻦ
ﻧﻘﻄﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ،
ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺣﺠﺎﺝ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺟﻤﺮﺍﺕ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻧﺴﺒﺖ ﺯﺍﺋﺮﺍﻥ ﺷﯿﻌﻪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﮐﻞ ﺣﺠﺎﺝ، ﺷﺎﯾﺪ ﺳﻪ ﯾﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﯾﺎ
ﭘﻨﺞ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﻭﻟﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻔﻘﻮﺩﯾﻦ ﻗﺮﯾﺐ
ﺑﻪ ﻧﺼﻒ ﺍﺳﺖ . ﻧﺼﻒ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻭ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ
ﯾﮏ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺍﯾﻦ ﺣﺘﻤﺎً ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺪﺑﯿﺮ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺧﺒﯿﺚ ﻫﺎ، ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﺧﺒﯿﺚ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺻﻠﯽ
ﺍﺳﻼﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺷﯿﻌﯽ، ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍﺳﺘﯿﻦ، ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻣﺎﻡ
‏( ﺭﻩ ‏) ، ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺍﺳﻼﻡ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺍﺳﺖ . ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻨﺎﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ
ﺭﮊﯾﻢ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ
ﯾﻤﻦ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﯾﻤﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺣﻮﺛﯽ ﻫﺎ ﻣﺆﯾﺪ ﻣﻘﺎﻭﻣﺘﻨﺪ؛ ﻣﺆﯾﺪ
ﺍﻧﻘﻼﺑﻨﺪ؛ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏) ﺭﺍ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ . ﻫﯿﭻ ﮔﻨﺎﻩ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﻫﻤﯿﻦ .
ﺍﮔﺮ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻼ ﺭﺍ ﺳﺮﺵ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﺍﮔﺮ ﺩﺍﻋﺶ ﺭﺍ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ
ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﮔﺮ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ
ﺟﻬﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﺳﻔﺎﮎ، ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ
ﮐﺎﻓﺮ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﻣﺰ ﮐﻔﺮ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺍﺳﻼﻣﻨﺪ . ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺭﮊﯾﻢ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﮊﯾﻢ ﺳﻔﯿﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ
ﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺗﮑﻔﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬﺎﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﮐﻪ ﺳﻤﻌﻪ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﺸﻮﯾﻪ
ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻨﻬﺎﺳﺖ . ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ
ﻇﺮﻑ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ، ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﻨﺤﻮﺳﺸﺎﻥ، ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺑﻦ
ﺗﯿﻤﯿﻪ ﺗﮑﻔﯿﺮﯼ، ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﻫﺎﺏ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ
‏« ﺭﺍﺑﻄﺔ ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ ﺍﻟﺴﻼﻣﯽ‏» ﺗﺮﻭﯾﺞ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺸﮑﯿﻼﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻞ
ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻭ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺍﯾﻦ
ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺗﮑﻔﯿﺮﯼ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ ﺭﺍ ﺗﻮﻟﯿﺪ
ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻓﮑﺮﯼ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ
ﻣﺎﻟﯽ، ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻫﻢ ﺛﺮﻭﺕ ﻧﻔﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﺍﯾﻨﻬﺎ
ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻫﺮﺟﺎ ﯾﮏ ﺣﺮﮐﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ
ﯾﮏ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ ﺁﻣﯿﺰ، ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺑﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ
ﺑﺤﺮﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ؟ ﺍﺭﺗﺶ ﻣﯽ ﻓﺮﺳﺘﻨﺪ . ﯾﮏ ﻣﻠﺖ ﻭ ﮐﺸﻮﺭ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ . ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ،
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺳﻄﺤﯽ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺜﻼً ﺍﻗﻠﯿﻤﯽ – ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺃﺱ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺎ
ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭﺳﺖ . ﺧﻄﺮ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﻫﺮ
ﺩﺷﻤﻦ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﮐﻔﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻋﻤﻼ ﺗﻮﻟﯽ
ﮐﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺻﺮﯾﺢ ﺁﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻧﯽ ‏(ﻭَ ﻣَﻦْ ﻳَﺘَﻮَﻟَّﻬُﻢْ ﻣِﻨْﮑُﻢْ ﻓَﺈِﻧَّﻪُ
ﻣﻨﻬﻢ / ﻣﺎﺋﺪﻩ 51 ‏) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺎﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺩﻫﺪ
ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻔﺎﺭ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﮐﻔﺎﺭ ﺭﺍ ﺷﺮﮎ ﻭ ﮐﻔﺮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻗﺒﻮﺭ
ﺭﺍ ﺷﺮﮎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ! ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻏﻠﻂ ﻭ ﻧﺎﺩﺭﺳﺖ " ﺍﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ " ﻭ
"ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻮﻫﺎﺏ " ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﻨﺪ، ﮐﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ . ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﻨﺪ ﮐﺎﻓﺮﺵ ﻣﯽ ﺷﻤﺎﺭﻧﺪ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ،
ﻗﺘﻠﺶ ﺭﺍ، ﻏﺎﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﯽ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺯﻥ ﻭ ﺑﭽﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺠﻮﯾﺰ
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﺑﺎ ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺩﺭﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ
ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ .
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻔﻮﺫ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ، ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﻭ
ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ
ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﺧﻮﺏ
ﺍﯾﻦ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻧﺪ .
ﻧﮑﺘﻪ ﺩﻭﻡ : ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﯾﮏ ﮔﻠﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ
ﺩﻭﻟﺖ ﮐﺮﺩ . ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ،
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺍﺳﺖ . ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ 500 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ
ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺶ
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ . ﻧﺒﺎﯾﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻫﺎ
ﺷﻮﺩ . ﻧﺒﺎﯾﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﮕﯿﺮﺩ . ﺍﯾﻦ ﯾﮏ
ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺍﺳﺖ؛ ﯾﮏ ﺗﻌﺪﯼ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺍﺳﺖ . ﻏﯿﺮ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺘﺎﮐﯽ ﻫﺎ، ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﺖ . ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ
500 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺣﺠﺎﺝ ﮐﺸﺘﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﻧﺪ، ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺪ
ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ،
ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ . ﺍﯾﻨﻬﺎ
ﺑﺎ ﻭﯾﺰﺍﯼ ﺭﺳﻤﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ؛ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺿﯿﻮﻑ ﺍﻟﺮﺣﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪ، ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍ
ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺸﻮﺩ؟ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻗﻊ
ﺑﻮﺩ ﻭ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﻨﺪ .
ﺭﻫﺒﺮ ﻣﻌﻈﻢ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﻋﺰﺍﯼ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻗﻀﺎﯾﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﺨﺺ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﺑﺤﺚ ﺳﯽ - ﭼﻬﻞ ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ 500
ﻧﻔﺮ . ﺧﻮﺏ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﺭ
ﮐﺮﺩ؛ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﯾﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﯿﺪﺍﻥ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ
ﻟﻐﻮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ . ﻫﻤﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ
ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ .
ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ، ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ، ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ
ﻧﻔﺮﯼ ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺑﺮﻭﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﻭ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ؟ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻭﯾﺰﺍ
ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﺑﺤﺚ، ﺑﺤﺚ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺑﻌﺜﻪ ﻓﻼﻥ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﺑﺤﺚ ﮐﻞ
ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ‏( ﻉ ‏) ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﯾﮏ ﯾﻬﻮﺩﯾﻪ ﺍﯼ ﺧﻼﻝ
ﺍﺯ ﭘﺎﯾﺶ ﺑﮑﺸﻨﺪ ‏(ﻓَﻠَﻮْ ﺃﻥَّ ﺍﻣْﺮَﺃً ﻣُﺴْﻠِﻤﺎ ﻣﺎﺕَ ﻣﻦ ﺑَﻌﺪِ ﻫﺬﺍ ﺃَﺳَﻔَﺎ ﻣﺎ
ﮐﺎﻥَ ﺑِﻪ ﻣَﻠُﻮﻣﺎ ﺑَﻞ ﮐﺎﻥَ ﺑﻪ ﻋِﻨْﺪﯼ ﺟَﺪﯾﺮﺍ / ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ، ﺧﻄﺒﻪ 27 ‏)
ﺣﺎﮐﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺟﺰﺋﯽ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ
ﺍﺳﺖ . ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ 500 ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻣﻨﺎ ﮐﺸﺘﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ
ﺁﻥ ﺭﺩ ﺷﺪ؟
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﺪﺍﻣﺶ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ
ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺳﺖ؟ ﺁﯾﺎ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏)
ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏) ﺩﺭ ﺁﻥ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻣﮑﻪ ﮔﻔﺖ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻡ ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ، ﺍﺯ
ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﻣﻨﺤﻮﺱ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺭﯾﻢ . ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ .
ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ . ﺧﻮﺏ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ؟ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﻢ؟ ﭼﺮﺍ ﻗﻀﺎﯾﺎ
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﻭ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﻭ ﺣﺪﺕ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ
ﺑﺸﻮﺩ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ
ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ ﻧﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ . ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯽ
ﺩﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻤﺪﺍً ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ . ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ
ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻋﻤﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ . ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﺑﮑﺸﯿﺪ . ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ
ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 50 ﺩﺭﺻﺪ ﺍﺯ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ . ﻧﺴﺒﺖ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺠﺎﺝ
ﮐﻪ 50 ﺩﺭﺻﺪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ
ﻭ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺑﺮﻭﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ .
ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ . ﺍﻻﻥ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ،
ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺷﺪﯾﺪ، ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻗﻀﺎﯾﯽ، ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻭ
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ . ﺩﺭﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﺗﺎ ﮐﯽ
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻮﻝ ﺑﺰﻧﯿﻢ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﺃﺱ
ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺑﺎ ﻧﻈﺎﻡ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭﮎ
ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺟﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﻣﺎ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ، ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﻼﺑﻨﺪ،
ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻭﻣﺘﻨﺪ، ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻠﻨﺪ، ﺍﯾﻨﻬﺎ
ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﻊ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻫﺎ،
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﺍﻭ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ .
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻧﻪ ﺍﺯ ﺣﺎﻻ، ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺁﻧﻬﺎ
ﺑﻮﺩﻥ ﺍﯾﻨﻬﺎ . ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ
ﻣﺎ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ . ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ
ﺩﺭ ﯾﻤﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ .
ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﮐﻢ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﯾﺎ ﺗﺤﺖ
ﺗﺄﺛﯿﺮ ﭘﺮﻭﺗﮑﻞ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺸﺮﯾﻔﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺩﯾﭙﻠﻤﺎﺳﯽ، ﻗﻀﺎﯾﺎﯼ ﺍﺻﻠﯽ
ﻭ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ
ﺑﺎ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯾﮏ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﯿﺴﺖ . ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺍﺯ
ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ‏( ﻉ ‏) ﺩﺭﺱ ﺑﮕﯿﺮﺩ . ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏) ﺍﻟﮕﻮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺩﺭﮎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ
ﻫﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺏ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﻣﻮﺿﻊ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ .
ﭼﻄﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﺮﻑ
ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﺴﺎﺋﻞ
ﺩﯾﮕﺮ . ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻗﻀﯿﻪ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﺭﺍ ﺭﻭﯾﺶ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ
ﺭﺍ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﺻﻠﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺻﻠﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ . ﺧﻮﺩ
ﺍﯾﻦ ﺁﻝ ﺳﻌﻮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺻﻠﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩ . ﻫﻢ
ﺧﻮﺏ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﻣﻮﺿﻊ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ . ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎ
ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻣﻨﺶ ﺍﻣﺎﻡ ‏( ﺭﻩ ‏) ﺭﺍ ﺍﻟﮕﻮﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ . ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺧﯿﻠﯽ
ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﺪ . ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ
ﻃﻼﺏ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ
ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ، ﺣﺠﺎﺟﺸﺎﻥ ﺗﻠﻒ ﺷﺪﻧﺪ . ﺧﻼﺻﻪ ﺩﺭﺩ
ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺻﻼً ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺭﺱ ﮔﻔﺘﻦ ﻭ ﺩﺭﺱ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ . ﺍﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﯿﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ .
ﺧﺪﺍ ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺍﺟﺮ ﺑﺪﻫﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺪﺍﺀ ﻭ ﺑﻪ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺎ ﻫﻤﺖ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺪﻫﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﺎﯾﺎ
ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﺘﺮﯼ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﻣﻮﺿﻊ
ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ . ﻗﻄﻌﺎً ﺩﻭﻟﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺟﻨﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ
ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﻻﺗﺮﯼ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﻨﺪ .
ﻣﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻋَﻔَﻮﯼ ﻭ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻗﻄﻌﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ . ﺍﮔﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻧﺴﺒﺖ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺎ
ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺍﺯ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ
ﺷﯿﻌﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻟﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻋﺮﺍﻗﯽ
ﻫﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺻﺪﻣﻪ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺩﺭ
ﻋﺮﺍﻕ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﻟﻤﺎﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮ
ﺍﯾﻦ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ . ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﺜﻼ ﯾﮏ
ﻣﺴﺌﻮﻟﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺭﺩ ﺑﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﯾﻦ
ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺸﻮﺩ . ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺯﺩﻩ
ﺷﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﻣﺘﻬﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﻇﻦ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻫﺴﺖ؛ ﻇﻦ ﺑﻪ ﺟﻨﺎﯾﺎﺕ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺗﻌﻤﺪ ﻫﺴﺖ . ﻧﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﮊﯾﻢ ﺗﮑﻔﯿﺮﯼ
ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ
ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﯾﻤﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﮐﺸﺘﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً
ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ، ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺧﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﻭﺵ ﻧﻤﯽ
ﺁﻭﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﺣﻤﺖ ﮐﻨﺪ . ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺎ
ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ
ﻧﮕﺬﺭﻧﺪ .

برچسب ها: آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی ,
[ بازدید : 707 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ پنجشنبه 9 مهر 1394 ] [ 17:25 ] [ مجید شجاعی زنجانی ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]